زئير سال 1967 در يک اردوگاه سربازان مزدور يک بيماری عفونی مرموز توجه مقامات بهداری ارتش آمريکا را جلب می کند و دکتر سام دانيلز مأمور بررسی می شود . . .
قاتلی سریالی در شوروی تعدادی نوجوان را به قتل می رساند پلیس در پی کشف راز این پرونده دست به کار شده دولت مردان کمونیستی موانعی در پیگیری آن ایجاد می نمایند در نهایت قاتل که کمونیستی خوش نام است دستگیر شده اما با مداخله این عوامل آزاد می گردد
در شهرکی که در آن مرد پولدار و صاحب نفوذی به نام هرود همه کاره است هر سال یک مسابقه ی عجیب هفت تیرکشی برگزار می شود.دختری به نام الن معروف به بانو نیز در این مسابقه شرکت می کند اما در اصل الن برای گرفتن انتقام مرگ پدرش که مارشال ایالتی بوده از هرود در این مسابقه شرکت می کند . . .
مرد جوانی که برای ملاقات و کمک به عموی خود به نیویورک سفر کرده است مجبور می شود به وسیله هنرهای رزمی خود با مافیا و گروه های خیابانی مبارزه کند . . .
یک وکیل جوان مشتاق و آرمان گرا از یکی از زندانی های آلکاتراز دفاع می کند که جرمش قتل یکی از هم بندی هایش می باشد این مرد بیش از سه سال را در سلول انفرادی گذرانده است . . .
دورگا سینگ زن فقیری است که دو پسر جوان به نام های آرجون و کاران دارد پدر این دو مردی ثروتمند بوده که به دست یکی از اقوامش به نام تاکور دورجان سینگ به قتل رسیده است ودورگا این موضوع را از فرزندانش مخفی می کرده تا اینکه . . .
در کشوری در آسيای جنوب شرقی يک نظامی نيمه ديوانه به نام ژنرال بيسون گروهی از آمريکايی ها را به گروگان گرفته است سه گروه در پي نفوذ به مقر اين ديکتاتور هستند : سرهنگ کاماندو ويليام گيل ، يک گروهان نظامی ، يک گروه تلويزيونی به سرپرستی قهرمان ورزش های رزمی چون لی که قصد گرفتن انتقام قتل پدرش را از ژنرال دارد و دو مامور اخراجی سازمان سيا که هر دو قهرمان ورزش های رزمی هستند . . .
دوست خوش خوش قلب اما به شدت احمق به نام های هری و لوید تصمیم دارند یک کیف پر پول را به صاحبش که دختری زیبا است بازگردانند آن دو در این راه کل کشور را زیر پا می گذارند و گرفتار دردسرهای مختلفی می شوند ولی آیا موفق می شوند کیف را به صاحبش برسانند ؟
آدم کشی حرفه ای به نام لئون در آپارتمانی در محله ی ایتالیایی های نیویورک زندگی می کند استانسفیلد مأمور فاسد پلیس تمام خانواده ی همسایه را می کشد و تنها دختر دوازده ساله شان ماتیلدا که برای خرید بیرون رفته جان سالم به در می برد ماتیلدا به لئون پناه می برد و خیلی زود این دو با یک دیگر دوست می شوند . . .