ده سال از ماجرای قتل های پیشین گذشته است سیدنی پرسکات که با نوشتن کتابی از ماجراهایی که بر سرش گذشته بود اکنون به زندگی طبیعی بازگشته دوباره با شبح چهره روبرو می شود . . .
این فیلم داستان پنج دوست را روایت می کند که برای استراحت به سفری در دل جنگل می روند و در کلبه ای ساکن می شوند اما آنها در می یابند که در کلبه اتفاقات عجیب و غریبی در حال وقوع است و از این رو آنها عزم خود را جزم می کنند تا راز این کلبه را کشف کنند . .
در دنیایی که مردگان آن را تسخیر کرده اند گروهی از انسان ها سعی دارند تا برای خود زندگی آرام و امنی را در پناهگاه شان به وجود بیاورند اما مشکلات زیادی برایشان به وجود می آیند که زندگی آنها را به چالش می کشند . . .
قسمت آخر اضافه شد
اتفاقی که ابتدا فکر می کنند یک دزدی بیشتر نیست باعث می شود که پدر خانواده همه جای خانه را دوربین امنیتی نصب کند اما آن ها پی می برند که اتفاقاتی که در خانه‌شان رخ می دهد شیطانی تر از آن چیزی که به نظر می رسد هستند . . .
پس از وقایعی که استلا السن در قسمت قبل پشت سر گذاشت او به شهر دیگری آمده و می خواهد به مردمان اجتماع از وجود خون آشام ها در میان آنها اطلاع بدهد و به همین دلیل او با چند نفر که مثله خودش عزیزانشان را از دست داده اند می پیوندد تا خون آشام ها را به کلی ریشه کَن کنند .
گروهی از مردم که در یک آسانسور گیر افتاده‌اند پی می برند که شیطان هم در میان آن هاست .
آلیس که همچنان به دنبال نابود کردن تشکیلات آمبرلا است با گروهی از بازماندگان همراه می شود که به دنبال رسیدن به یک مکان امن مشهور به آرکدیا هستند .
