لارا کرافت با تشکیلاتی به نام ایلومیناتی درگیر می شود که رهبرشان پوئل خبیث در پی به چنگ آوردن یک شیء باستانی است که قابلیت کنترل زمان و حتی مرگ را دارد لارا به یاری گروه خود که به پیش رفته ترین ابزارهای تکنولوژیک مجهزند برای یافتن آن شیء به غریب ترین نقاط کره ی زمین سفر می کند . . .
هوبرت یک پلیس فرانسوی خشن است بعد از اینکه بخاطر روش هایش به مدت 2 ماه از کار برکنار می شود به ژاپن می رود او در آنجا هم کلاسی سابقش را به همراه دختر خردسالش می بیند که هرگز از بدنیا آمدنش هم خبر نداشته است . . .
ناتان مویر مامور بازنشته سی آی ای ، تمریناتی را که زمانی که در اسارت چینی ها بوده است انجام می داده را به یاد می آورد .
در تلاش برای فرو کشاندن نزول و انحطاط رو به هرج و مرج خشونت بار بوسیله جوانان سرکش کشور دولت ژاپن گروهی از بچه های دانش آموز را به جزیره ای دور افتاده و تنها می فرستد و 3 روز به آنها مهلت می دهد تا تعدادشان را به یک نفر کاهش دهند که آن یک نفر نجات یافته ای تنبیه و ترکیه شده خواهد بود گردن بندی حاوی مواد منفجره اطمینان می دهد که آنها از قوانین این بازی پیروی خواهند کرد . .
گوست داگ یک آدم کش قراردادی است که بسیار در کار خود حرفه ای بوده و می‌تواند اسلحه را همانند یک شبح به حرکت درآورد همانند قانون سامورایی ها او وفاداری خود را نسبت به یک خلافکار به نام لوئی که سال ها پیش گوست داگ را از مرگ نجات داده بود تقدیم کرده است .
در شهرکی که در آن مرد پولدار و صاحب نفوذی به نام هرود همه کاره است هر سال یک مسابقه ی عجیب هفت تیرکشی برگزار می شود.دختری به نام الن معروف به بانو نیز در این مسابقه شرکت می کند اما در اصل الن برای گرفتن انتقام مرگ پدرش که مارشال ایالتی بوده از هرود در این مسابقه شرکت می کند . . .
در کشوری در آسيای جنوب شرقی يک نظامی نيمه ديوانه به نام ژنرال بيسون گروهی از آمريکايی ها را به گروگان گرفته است سه گروه در پي نفوذ به مقر اين ديکتاتور هستند : سرهنگ کاماندو ويليام گيل ، يک گروهان نظامی ، يک گروه تلويزيونی به سرپرستی قهرمان ورزش های رزمی چون لی که قصد گرفتن انتقام قتل پدرش را از ژنرال دارد و دو مامور اخراجی سازمان سيا که هر دو قهرمان ورزش های رزمی هستند . . .
این فیلم سرگذشت مالکوم ایکس رهبر مشهور مسلمان سیاه پوستان آمریکایی را روایت می کند او در شش سالگی پدرش را از دست داد و درس و مدرسه را رها کرد او سرانجام هنگامی که برای فروختن یک ساعت دزدی به جواهرفروشی رفته بود به دام پلیس گرفتار شد و به ده سال حبس محکوم شد او در زندان به مطالعات مذهبی پرداخت و با دین اسلام آشنا شد . . .
