دهه 1930 کُره در دوره‌ی اشغال ژاپن دختری بعنوان دستیار برای یک زن ثروتمند ژاپنی که زندگی منزوی ای را در کاخی بزرگ می گذراند استخدام می شود اما او بصورت مخفیانه درگیر توطئه ای علیه آن زن ژاپنی شده . . .
زمانی که ویروسی زامبی کننده در کره جنوبی پخش می شود مسافرین قطار سئول به بوسان برای زنده ماندن در تلاش اند .
در آینده پس از پخش شدن گازی سرمازا در سطح کره زمین تقریبا تمام جانداران کره نابود شده‌ست غیر معدود نجات یافتگانی که در قطاری به نام اسنوپیرسر درحال سفر به دور کره می‌باشند طبقات اجتماعی جدید در قطار شکل می‌گردد . . .
داستان در مورد 24 ساعت طاقت فرسا از زندگیِ یک کاراگاه کُره ای است . . .
در یک صبح بارانی ایم سو وون به سمت مدرسه اش حرکت می کند که فاصله ی زیادی با خانه ندارد پدرش در یک کارخانه ی محلی کار می کند و مادرش در مغازه ی طبقه ی پایین خانه شان مشغول کار است چند ساعت بعد پدر سو وون تماسی از دفتر پلیس دریافت می کند که . .
بدترین اپیدمی که تا به حال مشاهده شده است تمام سئول را فرا گرفته است مردم در برابر ویروسی که پخش می شود بی دفاع هستند و شمار مبتلایان روز به روز افزایش پیدا می کند . . .
لی دوسوک پس از آن که می تواند بصورت قانونی از جرم قتل هایش تبرئه شود شروع به نوشتن زندگی نامه خود می‌کند در این زندگی نامه به جزئیات کامل قتل هایش می پردازد اما بستگان قربانیان دست از تلاش بر نمی دارند و با کمک یک کاراگاه سعی در به دام انداختن او دارند.
گنگ این هو پدری است که برای خرج جراحی دخترش به سختی کار می کند و دخترش رو در مدرسه ای که بچه های مشکل شنوایی دارند ثبت نام می کند اما گانگ این هو در مدرسه حقایقی رو متوجه می شود که بچه ها . . .
