داستان فیلم در در دهه 1970 میلادی اتفاق می افتد و در مورد یک جاسوس هندی است که ماموریتی مرگبار را برای افشای برنامه مخفیانه تسلیحات هسته ای در قلب پاکستان انجام می دهد جایی که باید بین زندگی حرفه ای و شخصی خود با نامزد نابینایش نسرین تعادل برقرار کند . . .
مردی به نام باسکار در جنگل های آروناچال توسط یک گرگ گزیده می شود و خودش نیز کم کم تبدیل به یک گرگ می شود باسکار و دوستانش تلاش می کنند راه حلی برای این مشکل پیدا کنند و در این راه با اتفاقات پر پیچ و خم و خنده داری روبرو می شوند .
یک شبح با یک ایده تجاری سراغ 2 شکارچی روح جوان و بی دست و پا می رود ولی وقتی شبح نقشه واقعی اش را برای آن ها می گوید همه چیز به هم می ریزد .
یک باستان شناس هندی سعی دارد تا میراث هند رو از دست نیروهای شیطانی نجات بده تا وجود واقعی رام سیتو افسانه ای رو ثابت کند .
یک دلال املاک مغرور که شدیدا زیر بار قرض و بدهی است تصادف می کند الهه ای برابر وی ظاهر می شود و به او می گوید که باید در یک مسابقه به نام " بازی زندگی " شرکت کند در صورت پیروزی به زندگی باز می گردد و در صورت شکست به جهنم فرستاده می شود .
اودی گوپتا به عنوان تنها دانشجوی مرد وارد دپارتمان زنان و زایمان می شود مردد بودن او باعث آشوب ، سر درگمی ، کمدی و نهایتا رفاقت با سیر هم دوره ای های او می شود .
