aRadClubbb

داستان پسرکی یتیم به نام ایگز است کار او جمع آوری زباله و بردن آنها به غار در خارج شهر می باشد روزی هیولایی مخوف در غار دوستان ایگز را به گروگان می گیرد و ایگز در تلاش است تا آنها را از دست این هیولا نجات دهد .

وقتی که Dusty متوجه می شود موتورش ضربه دیده و شاید دیگر نتواند مسابقه بدهد تصمیم می گیرد که در تیم آتش نشانی جنگل عضو شود و در گروه نجات قرار بگیرد تا بتواند یک آتش نشان حرفه ای بشود . . .

داستان آن پنج سال پس از پایان ماجرای قسمت اول شروع می‌شود هیکاپ حالا در سنین نوجوانی است بسیاری از وایکینگ‌ ها با اژدها ها دوست شده‌ اند و با آن‌ ها سواری می‌کنند در همین بین هیکاپ متوجه می‌شود که این دوستی و آشتی دوام ندارد . . .

آبی و جواهر به همراه سه فرزند خود در شهر ریودوژانیرو زندگی می کنند زمانی فرا می رسد که جواهر تصمیم میگیرد به بچه هایشان پرواز کردن و زندگی به مانند دیگر پرندگان را یاد دهد او به این نتیجه میرسد که باید بچه ها را به جنگلهای آمازون برای آموزش ببرد آبی در تلاش است تا خانواده را با وضعیت جدید و همسایگان جدید در جنگل آمازون آشنا کند او با مشکل بزرگتری دست و پنجه نرم می کند جنگل وحشی و هزاران موجود خطرناکی که ممکن است برای خانواده او مشکل ایجاد کند . . .

مایا زنبوری کوچک با قلبی بزرگ است ! با وی در سفرهای ماجراجویانه اش همراه باشید . . .

یک سگ به همراه پسر خوانده اش که در زمان ماجراجویی می کنند باید در زمان سفر کنند تا شکاف زمانی که آنها ایجاد کرده اند را درست کنند اما در این راه . . .

یک لگوی کوچک و معمولی به گمان اینکه می تواند یک قهرمان باشد به عضویت گروهی در می آید که قصد دارند به جنگ یک لگوی ظالم بروند اما . . .

درباره یک سنجاب به نام سارلی است که از پارک محل زندگی خود رانده شده و حالا مجبور است در میان شلوغی‌ های شهر زنده بماند دست بر قضا او غنیمتی گران‌ بها می‌یآبد که . . .

دختری جوان به نام « آنا » با « کریستوف » همراه می شود تا به جستجوی خواهرش « السا » که ملکه آدرلان است بپردازد اما در اثر یک اشتباه سرزمین وی وارد یک زمستان ابدی می شود . . .

دو بوقلمون باید در زمان سفر کنند و به جایی بروند که بوقلمون ها در منوی شام شب عید قرار گرفتند و از این کار جلوگیری کنند و بوقلمون ها را از منوی شام شب عید حذف کنند اما در سفرشان . . .