یک خانم خانه دار اهل برنتوود و همسرش که دادستان منطقه است یک مالک فروشگاه که ایرانیست دو کارآگاه پلیس که عاشق و معشوق هم هستند یک کارگردان تلویزیونی سیاه پوست آمریکایی و زنش یک کلید ساز مکزیکی دو رباینده ماشین یک پلیس تازه کار و زوج میانسال کره ای همه در لس آنجلس زندگی می کنند . . .
برنده 3 جایزه اسکار
مکزیکو زمان حال جان کریسی مامور سابق سیا را که دائم الخمر هم شده ساموئل راموس کارخانه دار و همسر آمریکایی اش لیزا استخدام می کنند تا از دخترشان پتیا مراقبت کند اما کمی بعد پتیا را می ربایند و کریسی گلوله می خورد و . . .
یک کارآگاه FBI به کانادا می رود تا در دستگیری قاتل سریالی که هویت هر قربانی جدیدش را می دزدد به پلیس کانادا کمک کند .
عروس آدم کش به راهش برای انتقام گیری از رئیس سابقش بیل ادامه می دهد دو عضو باقی مانده از گروهی که چهار سال پیش به او خیانت کردند هدف های جدید او هستند .
کریس که سابقا عضو گروه نیروهای ویژه ارتش بوده پس از مدتها دوری به زادگاهش باز می گردد تا در کارخانه چوب بُری شهر کاری بیابد و زندگی آرامی را شروع کند اما بزودی در می یابد که کارخانه به دلیل وضعیت بد اقتصادی تعطیل شده است . . .
گروهی از جوانان که در حال مسافرت هستند توسط یک قاتل بد شکل و وحشی که قربانیانش را با اره برقی تکه تکه می کند شکار می شوند . . .
در جریان دادگاه رسیدگی به شکایتی علیه یک شرکت اسلحه سازی فردی به نام زیکن فیچ از طرف شرکت استخدام می شود تا تک تک اعضای هیأت منصفه را شناسایی کند او در مورد تقریبا همه ی اعضا موارد اتهام برانگیز پیدا می کند و فقط متوجه می شود که دو عامل را نادیده گرفته بوده است . . .
یک عروس بعد از کمای طولانی بیدار می شود اثری از بچه ای که قبلا در شکم داشته نیست تنها چیزی که در ذهن دارد انتقام گرفتن از تیم قاتلینی است که به او خیانت کردند تیمی که خودش هم زمانی عضو آن بود . . .
