aRadClubbb

لینکلن ریم یک کارآگاه فلج است و به کمک همکارش قصد دارد یک قاتل سریالی را شناسایی و دستگیر کند اما . . .

لازلو که صاحب یک رستوران است آندراش را استخدام می‌کند تا در رستورانش پیانو بنوازد پس از مدتی آندراش عاشق پیش خدمت زیبای رستوران ایلونا می‌شود ایلونایی که الهام‌ بخش آندراش برای ساخت تنها قطعه‌ ی موسیقی‌ اش می‌شود . . .

راوی جوانی پریشان حال پی می برد که به کمک مشت بازی با دست های برهنه بیش از هر زمان دیگری احساس زنده بودن می کند او و تایلر دردن که به دوستانی صمیمی تبدیل شده اند هفته ای یک بار با هم ملاقات می کنند تا با هم مشت بازی کنند در حالی که افراد دیگری هم به باشگاه شان می پیوندند محفل شان به رغم آن که رازی است بین شرکت کننده هایش شهرت و محبوبیت یک باشگاه زیرزمینی را پیدا می کند . . .

گوست داگ یک آدم‌ کش قراردادی‌ است که بسیار در کار خود حرفه‌ ای بوده و می‌تواند اسلحه را همانند یک شبح به حرکت درآورد همانند قانون‌ سامورایی‌ ها او وفاداری خود را نسبت به یک خلافکار به نام لوئی که سال‌ ها پیش گوست داگ را از مرگ نجات داده بود تقدیم کرده است .

پدر خانواده‌ ای ساکن حومه شهر که از نظر جنسی پریشان احوال‌ست بعد از اینکه به طرز احمقانه‌ ای نظرش به دوست نوجوان دختر خودش جلب می‌ شود دچار بحران میانسالی می‌ شود .

فیلم داستان یک روان‌ شناس کودکان به نام مالکوم کرو را روایت می‌ کند که سعی در بهبود وضعیت یک کودک دارد این پسر کوچک که نامش کول است ارواح را می‌ بیند و از این موضوع می‌ ترسد کرو با او دوست می‌ شود و سعی می‌ کند تا کول را درمان کند . . .

یک پزشک نیویورکی پس از اینکه همسرش حقیقتی دردناک را برای او بازگو می‌کند شبی از کشفیات جنسی و اخلاقی آزار دهنده را از سر می‌گذراند .

زنی جوان بر روی یک کشتی به مقصد هندوستان عاشق پسری خوشگذران می شود آنها با هم قرار می گذارند باز هم همدیگر را ببیند اما سرنوشت نقشه های دیگری برای آنها در سر دارد .

کاترین با برادرخوانده اش سباستین شرط می بندد که او نمی تواند آنت دختری که تصمیم گرفته تا پیدا شدن عشق واقعی اش صبر کند را بدست بیاورد اگر سباستین این شرط را بِبازد کاترین اتومبیل جگوار او را صاحب می شود .

سانی کوفکس مجردی سی ساله و بی فکر و خیال است که هرگز زیر بار مسئولیت های بزرگ سالی نرفته است اما وقتی متوجه می شود اگر زودتر وارد گود نشود تا آخر عمرش تنها خواهد ماند برای آن که به محبوبه اش نشان دهد می تواند با مسئولیت های بزرگ سالی دست و پنجه نرم کند پسر بچه ی پنج ساله ای به نام جولیان را به فرزند خواندگی قبول می کند .