aRadClubbb

پس از چندین اقدام ناموفق در خودکشی یک زوج تصمیم می گیرند به هم زندگی کرده و در روز سال نو یکدیگر را به قتل برسانند اما . . .

کارمند شرکتی وظیفه دارد یک ستاره راک غیر قابل کنترل به نام آلدوس اسنو را برای اجرای کنسرت از انگلستان به لس آنجلس بیاورد . . .

سال 1975جون جت دختر جوانی است که آرزوی تشکیل یک گروه موسیقی به سبک راک اند رول که مخصوص دختران است را دارد اما سبک موسیقی او گیتار برقی است سبکی که در آن زمان مخصوص پسرا بوده و دخترا از گیتار معمولی استفاده می کردند او با کمک کیم فاولی موفق می شود تا گروه کوچکی آماده کند اما . . .

بد بلیک مرد 57 ساله الکلی و خواننده ای دوره گرد است او ازدواج های ناموفقی در گذشته داشته و در حال حاضر تنهاست و غالبا در حال مسافرت با ماشین کهنه خود است در یکی از روزها با زنی خبرنگار به نام جین که طلاق گرفته و یک پسر چهار ساله دارد آشنا می شود جین قصد دارد شخصیتی که پشت نقاب خوانندگی بد قرار دارد را کشف کند .

دو دوست که از بچگی عاشق موزیک هستند در نوجوانی از هم جدا می شوند آرجون به دنبال موزیک راک به لندن رفته و مانجیت در هند می ماند و به الافی می پردازد آرجون حالا معروف شده و مانجیت را با خود به لندن می برد ولی استعداد مانجیت اینقدر زیاد است که آرجون . . .

داستان فیلم حکایت واقعی یک ایستگاه رادیویی غیر قانونی پخش موسیقی راک و پاپ در دهه 60-70 انگلیس است که از داخل یک کشتی به نام Pirate Radio Rock و از داخل آب های دریای شمال تهیه و پخش می شد و با مخالفت حکوت سلطنتی وقت بریتانیا همراه بود و کشمکش بین این رادیو که آن زمان بیش از 96% مردم به آن گوش می دادند یکی از جنبه های دیدنی این فیلم به یاد ماندنی است .

یک خبرنگار در حالی که دنبال یک موضوع جدید می گردد با یک نوازنده بی خانمان که در جولیارد آموزش دیده آشنا می شود .

مردی میانسال که عشقش در زندگی را از دست داده برای بازگرداندن آن به زندگی اش دست به ساخت هویتی جدید می زند.

بنجامين بارکرآرايش گری است که با همسر و دخترش در لندن زندگی می کند قاضی تورپين که به همسر او نظر دارد با ترتيب دادن اتهامی دروغين به بارکر او راهی زندانی در استراليا می کند سال ها بعد بارکر از زندان می گريزد و در جست و جوی زن و فرزندش با هويتی جديد : سويينی تاد به لندن ساکن می شود او با خانم لاوت روبه رو می شود که در مغازه ی پايين سلمانی سابق او بدترين پای گوشت لندن را می فروشد لاوت به بارکر می گويد که قاضی تورپين چه بلايی بر سر همسر و فرزند او آورده و بارکر نيز در صدد انتقام جويی برمی آيد . . .

یک پسر و یک دختر به شهر کوچکی وارد می شوند یکی برای تعطیلات و دیگری برای دیدن معشوقش به آنجا رفته اند آنها روزهایی بسیار زیبا و رویا گونه را به هم می گذارند . . .