عروسک سخنگویی به نام آرام گلن که فرزند عروسک شیطانی و خبیث چاکی و عروس عروسک تیفانی می باشد پس از آنکه متوجه می شود هالیوود فیلمی ضد درباره والدینش که اکنون مرده اند ساخته است به همراه تیفانی به سمت هالیوود می روند تا دست اندرکاران این فیلم را بکشند و از آنها انتقام بگیرند .
داستان فیلم در پاریس و در سال 2010 رخ می دهد جایی که یک پلیس مخفی همراه یک قاتل سابق در تلاشند تا یک گروه خلافکار را نابود کنند .
دو مرد به اسامی آدام و لارنس در حالی از خواب بیدار می شوند که هر کدام در گوشه ای از یک حمام قدیمی با زنجیر بسته شده اند و کف حمام نیز جنازه ای افتاده است این دو هیچکدام همدیگر را نمی شناسند و بخاطر نمی آورند که چگونه سر از اینجا در آورده اند با استفاده از کاستهایی که در جیبشان گذاشته شده در می یابند اسیر یک قاتل زنجیره ای به اسم جیگساو ( اره مویی ) هستند این قاتل روانی کاری می کند تا قربانیانش با دستان خودشان موجبات مرگ خویش را فراهم کنند . . .
ژاپن ، یوکو مددکار اجتماعی به عیادت امازن بیمار و بستری آمریکایی می رود اما موجودی شبح گونه به او حمله می کند کارن دانشجوی مبادله ای آمریکایی که با محبوبش داگ در توکیو زندگی می کند قرار می شود که جای یوکو را بگیرد اما پس از مدتی کارن متوجه می شود که خانه ی اما را اشباحی خطرناک اشغال کرده اند . . .
جک ماریسن آتش نشان جوانی است که در واحد آتش نشانی نردبان 49 اداره اش به رهبری کاپیتان مایک کندی مشغول به کار است او در هنگام فرونشاندن آتشی سهمگین در عمارتی که در آتش می سوزد گیر می افتد و گذشته اش را مرور می کند . . .
فیلم در مورد پلیسی است که در یک عملیات 5 نفر از اعضای گروه اصلی خود را از دست می دهد شدت این احساس گناه او را مشروبی می کند ولی او در پی انتقام گیری از قاتل های آن ها شروع به جستجو و پیدا کردن آنها می کند . . .
فیلم دو هفته آخر زندگی پیشوا یعنی از 17 تا آخر آوریل سال 1945 میلادی را در سنگر زیرزمینی فرماندهی هیتلر به تصویر کشیده است در این مرحله فیلم از فرو ریختن ماشین نظامی و دستگاه سیاسی عظیم رژیم نازی آلمان و سقوط اخلاقی آن پرده بر می دارد .
جسیکا مارتین که به همراه شوهر و پسرش در کالیفرنیا زندگی می کند یک روز که پسر خود را به مدرسه می رساند در بازگشت به خانه توسط گروهی از اراذل به رهبری مردی خبیث به اسم گریر مورد هجوم قرار گرفته و به محل ناشناخته ای انتقال داده شده و در یک اتاق زندانی می شود جسیکا با استفاده از یک تلفن معیوب شماره هایی را بصورت اتفاقی می گیرد و موفق می شود با مرد جوانی به اسم ریان تماس بگیرد ریان با شنیدن صدای نالان و مضطرب این زن که در خواست کمک می کند قانع می شود تا به او کمک کند جسیکا به ریان می گوید که آدم ربایان قصد دارند فرزندش را نیز بدزدند ریان ابتدا به سراغ پلیس می رود اما وقتی اقدام موثری از طرف آنها نمی بیند تصمیم می گیرد خودش دست به کار شده و جسیکا و فرزندش را نجات دهد اما . . .
گروهی از موتور سواران به رهبری کبیر در شهر بمبئی دست به تعدادی سرقت می زنند مامور ویژه پلیس به همراه همکار خود به مقابله با این خلافکار می پردازند اما . . .
سال ها قبل از اینکه پدر لنکستر مرین به آزاد کردن روح ریگان مک نیل بپردازد او با شیطان در شرق آفریقا بر می خورد این فیلم داستان چگونگی برخورد لنکستر با شیطان و چگونگی دوباره بدست آوردن ایمانش را به تصویر می کشد . . .
