یک افسر مبارزه با مواد مخدر به نام سومر یک ساک پر از مواد مخدر را ضبط می کند ولی مافیای موادی به نام سیکندر پسر او را می دزدد و در ازای جانش از سومر می خواهد که ساک مواد را به او پس بدهد سومر می خواهد این کار را بکند ولی افسرهای پلیسی که از این تجارت سود می برند نیز بر علیه او می شوند .
نوح باید شهر دوست پسر و دوستانش را ترک کند و به عمارت شوهر ثروتمند جدید مادرش نقل مکان کند او با نیک برادر ناتنی جدیدش آشنا می شود آنها مخفیانه دیوانه وار عاشق می شوند .
پخش زنده برنامه ای در سال 1977 آن طور که انتظار می رود پیش نمی رود و اتفاقات دست به دست هم می دهند تا نیرویی پلید وارد خانه تمام مردم کشور شود که . . .
نورا و هه سونگ دوستان دوران کودکی هم هستند که پس از مهاجرت خانواده نورا این دو از هم جدا می شوند اکنون پس از گذشت بیست سال آنها دوباره با یکدیگر ملاقات می کنند .