داستان این کتاب و فیلم در مورد مردیست که همسرش را در پنجمین سالگرد ازدواجشان گم می کند اما تمام انگشت ها به سمت او نشانه می رود بطوری که لقب قاتل زنان به وی داده می شود . . .
داستان پسرکی یتیم به نام ایگز است کار او جمع آوری زباله و بردن آنها به غار در خارج شهر می باشد روزی هیولایی مخوف در غار دوستان ایگز را به گروگان می گیرد و ایگز در تلاش است تا آنها را از دست این هیولا نجات دهد .
تام رایت و آنا زوج ساکن لندن به ناگهانی ساکی حاوی 230 هزار پوند در آپارتمان مردی که ساکن طبقه پایین خانه آنهاست و به علت مصرف زیاد مواد مخدر مرده پیدا می کنند آنان که درگیر مشکلات مالی هستند پیدا شدن ساک را به پلیس اعلام نمی کنند . . .
مردی تنها که که گذشته تیره و تاری دارد در یک رستوران با یک بدکاره به نام تری آشنا می شود و این آشنایی سبب می شود تا او قصد کمک به این دختر را داشته باشد اما . . .
مردی به نام قدرت که با دختر عمه خود به نام اوزنور رابطه داشت از آن باردار می شود و قدرت ازش فاصله می گیرد واوزنور در یک درگیری با قدرت بچه خود را از دست می دهد و اوزنور به خاطر این که از قدرت انتقام بگیرد و قدرت را برای خودش کند پیش دعا نویس می رود با این کار خطر بسیار جدی خانواده قدرت را تهدید می کند .
پس از اینکه حافظه توماس پاک می شود وی خود را به عنوان یکی از اعضای گروهی می بیند که در مارپیچی گرفتار شده اند و باید به کمک دیگر اعضا راه فرار خود از وضعیت کنونی را هموار کنند اما . . .