ویلیام تاکر در محله ی ناتینگ هیل ( غرب لندن ) کتاب فروشی دارد یک روز آنا اسکات ، ستاره ی آمریکایی که به لندن آمده تا در فیلمی بازی کند در حال گشت و گذار وارد مغازه ی ویلیام می شود و کتابی می خرد اما ارتباط این دو که قاعدتا باید در همین جا تمام شود ادامه پیدا می کند و پس از چندی به رابطه ای عاطفی تبدیل می شود .
هنگامی که دو شوالیه جدای در تلاش برای یافتن متحدین مختلف هستند پسر خردسالی به نام آناکین اسکار واکر را می یابند که اتصالات مختلفی را با نیرو دارد و می تواند تعادل را به سرتاسر کهشکان بازگرداند اما همه چیز مطالبق میل آنها پیش نمی رود .
یک باستان شناس آمریکایی به نام ریچارد اوکانل که در مصر مستعمره ی فرانسه مشغول حفاری در یک شهر باستانی به نام هاموناپترا است به طور تصادفی یک مومیایی را بیدار می کند . . .
تونی داماتو سرمربی تيم موفق کوسه های ميامی در مسابقات فوتبال آمريکايی است اما صاحب جديد تيم کريستينا پانياچی بيش تر به نتيجه ی بازی اهميت می دهد تا کيفيت آن .
اندرسون که یک برنامه نویس است متوجه شده که چیزی در دنیا درست نیست او مدتی است که به دنبال رد پایی از شخصی به نام مورفیوس می گردد تا بتواند با او دیدار کند و برای سوالاتی که در ذهنش دارد جوابی پیدا کند روزی این تماس از طریق دختری به نام ترینیتی صورت می گیرید و باعث می شود تا زندگی آقای اندرسون به طوری کامل تغییر پیدا و از دنیای ماتریکس بیدار شده تا دنیای واقعی را که سال ها از او مخفی شده بود را ببیند اما . . .
در اواخر قرن 16 در لندن نمایشنامه نویس فقیر و جوانی به اسم ویلیام شکسپیر مشغول کار بر روی آخرین نوشته اش رومئو و ژولیت می باشد اما کار او کند پیش رفته و در واقع او هنوز نتوانسته حتی یک خط هم بنویسید ویلیام در یک آزمایش برای انتخاب هنر پیشه نقش رومئو یک هنر پیشه جدید و با استعداد که پسر جوانی به است را . . .
مردی که همسرش را از دست داده است برای داوری در تست بازیگری ای که توسط دوست اش برای پیدا کردن همسری برای او ترتیب داده شده است می رود اما آن دختری که او می پسندد کسی نیست که به نظر می آید .