دالتون یک مامور محافظ در یک بار خارج از شهر است و افراد اخلال گر را از آن مکان بیرون می اندازد طی ماجرایی او با یکی از گردن کلفت های شهر در می افتد و اوضاع خوب پیش نمی رود .
کودکی به نام تو تو عاشق سینماست و از کوچکترین فرصت ممکن برای دیدن فیلم استفاده می کند او کار در سینما را دوست دارد ولی مادرش و آپاراتچی سینم مخالف این قضیه هستند با این حال توتو برای رسیدن به هدفش راه های مختلفی را امتحان می کند .
چارلی در زمینه ی فروش خودروهای لوکس فعالیت دارد و سالهاست دور از خانواده ی خود زندگی می کند ناگهان خبر می رسد که پدرش فوت کرده و برادرش ریموند همه ی دارایی های پدر را به ارث برده است چارلی که از وجود برادری به این اسم اطلاعی ندارد برای پیدا کردن او به آسایشگاه والبرگ می رود .
میسی سیپی سال 1964 سه کارمند دولت دو سفید پوست و یک سیاه پوست که برای ثبت نام رأی دهندگان سیاه پوست به جساپ کانتی می روند شبانه در جاده ای روستایی به قتل می رسند دو مأمور FBI آلن وارد و روپرت آندرسن که اهل میسی سیپی است به جساپ می آیند تا سرنخی از این ماجرا بیایند .
قاتلی در یک تعقیب و گریز توسط یکی از افراد پلیس تیر خورده و رو به مرگ می باشد و از آنجایی که تا آخرین لحظات قصد تسلیم شدن ندارد به جادو و طلسمی که پیش از این در آن مورد تعلیم دیده است روی می آورد و روح پلید و شیطانی اش را به درون یک عروسک منتقل می کند از طرفی روز تولد اندی خردسال است و او به شدت طالب همان مدل از عروسک است . . .