aRadClubbb

کارآگاه نیک برکات فکر می کرد که برای کار در دایره ی جناییِ پورتلند آمادست تا اینکه شروع به دیدن چیزهایی کرد که توضیحی براشون نداشت و بعد از ملاقات با آخرین بازمانده ی خانوادش نیک به رازی که در پس این وقایع هست پی می بره نیک مثل بقیه ی آدم ها نیست اون از نوادگانِ نسلی از شکارچی هاست که به اسم گریم شناخته می شن کسانی که مسئول جلوگیری از تکثیر موجوداتِ ماور الطبیعه هستن و این گونه است که داستانِ نیک آغاز می شه در حالی که در ابتدا نسبت به این جریان بی میله ولی در حالی که مشغول کار بر روی پرونده های جنایی به همراهِ همکارش هست به جریاناتی بر می خوره که باعث می شه با دنیای این موجوداتِ انسان نما ارتباط برقرار کنه . . .

در یک روز عادی اتفاقی عجیب همه را شگفت زده می کند طی یک عملیات نیروهای ویژه در عراق مردی پیدا می شود که 8 سال پیش مرگش اعلام شده بود مردی که محاسنش بلند شده و از تمدن برای چندین سال دور بوده آن مرد کسی نیس جز اسکات برودی او در این 8 سال اسیر نیروهای القاعده بوده و بر اثرِ تصادف به توسط نیروهای ویژه پیدا می شود موجِ شادی در میان مردم آمریکا می خروشد سربازِ وطن به آغوش میهن بازگشته حتی رئیس جمهور هم این بازگشت را به وی خوش آمد می گوید اما آیا همه چیز به همین سادگیست ؟

سریال درباره میلیاردری است که با استخدام یک مامور سابق CIA تصمیم به پیشگیری از جرم و جنایت می گیرند در حالی که هنوز این جرم ها اتفاق نیفتاده است .

کوزی و گونی دو برادر از يک خانواده متوسط هستند و پدرشان نانوا محله هست و آدمی خشن و مستبد است در همسايگی اين دو برادر دختری به نام جمره زندگی می کند که دو برادر پنهانی به او علاقه دارند تا اين که شبی کوزی با خريدن هديه ای می خواهد راز دلش را براي جمره فاش کند اما برادرش گونی زودتر از او رسيده و کوزی خشمگين به خانه بر می گردد و با پدرش درگير می شود و از خانه بيرون می رود گونی به خانه بر می گردد و وقتی از ماجرا اطلاع پيدا می کند به دنبال کوزی می رود و او را در خيابان ميابد و سوار ماشين مي کند در ماشين بحث شان بالا می گيرد و در اين بين گونی که راننده بود با پسری تصادف می کند و پسر کشته می شود اما کوزی اين تصادف را به گردن می گيرد و راهی زندان می شود حالا زمان حال هست و کوزی از زندن آزاد می شود و به محله بر می گردد در آن طرف دختری ثروتمند عاشق گونی می شود و درست چند روز بعد از نامزدی گونی با جمره به نوعی روابط اين دو را بهم می زند تا خود حاکم قلب گونی شود در اين بين کوزی که در زندان بوکسور ماهری شده است براي امرار معاش به مسابقه های خيابانی بوکس روی می آورد تا اين که فرهاد کسی که در زندان کوزی را اذيت می کرد را می بيند و به دنبال او می افتد تا انتقام بگيرد . . .

مایک راس جوانی نابغه است که از دانشگاه اخراج شده و روزگار خود را با فروش مواد می گذراند و ناگهان در یکی از معامله های خود هنگامی که از دست پلیس در حال فرار است خود را در میان مصاحبه ی استخدام برای گرفتن یک شغل می بیند آن شغل چیزی نیست جز دستیاری یکی از بزرگترین وکلای آمریکا هاروی اسپکتر با اینکه مایک هیچ تحصیلاتی ندارد اما با نبوغ فوق العاده اش هاروی را مجبور به انتخاب خود می کند . . .

هفت خاندان اشرافی برای حاکمیت بر سرزمین افسانه ای وستروس در حال ستیز با یکدیگرند خاندان استارک ، لنیستر و باراثیون برجسته ترین آنها هستند داستان از جایی شروع می شود که رابرت باراثیون پادشاه وستروس از دوست قدیمی اش ادارد ارباب خاندان استارک تقاضا می کند که به عنوان مشاور پادشاه برترین سمت دربار به او خدمت کند این در حالی است که مشاور قبلی به طرز مرموزی به قتل رسیده است با این حال ادارد تقاضای پادشاه را می پذیرد و به سرزمین شاهی راهی می شود خانواده ملکه یعنی لنیستر ها در حال توطئه برای بدست آوردن قدرت هستند از سوی دیگر بازمانده های خاندان پادشاه قبلی وستروس تارگرین ها نیز نقشه ی پس گرفتن تاج و تخت را در سر می پرورانند و تمام این ماجراها موجب در گرفتن نبردی عظیم میان آن‌ ها خواهد شد . . .