درباره گروهی از خطرناک ترین حیوانات استرالیا است که از اینکه در بخش خزندگان باغ وحش زندانی هستند و انسان ها مانند احمق ها طوری به آن ها نگاه می کنند که انگار هیولایند خسته شده اند و نقشه فرار جسورانه ای به سوی اوت بک می کشند . . .
پدر راهول به واسطه ی ظلم چند مرد قدرتمند زمین هایی که در آن کشاورزی می کرد را از دست می دهد و تصمیم می گیرد به محلی دیگر برود و برای گذر زندگی اش حمالی کند ولی راهول این ستم بزرگ را تحمل نمی کند و خیلی زود تبدیل به یک جوان عصبانی و خلافکار بزرگی می شود ولی هر چه خلافکار بزرگتری می شود خانواده اش از او دورتر می شوند از طرفی دیگر افسر پلیس راجویرسینگ که یک سردار با اصول می باشد تصمیم دارد با استفاده از هوشش خلافکار های منطقه را از بین ببرد . . .
داستان فیلم درباره ی درگیری و آشوب بین چندین گروه یعنی پلیس و مردم و سیاست می باشد و اینکه چگونه این موارد روی زندگی مردم عادی تاثیرات منفی می گذارد وقتی یک لایحه ضدفساد در دولت تصویب نمی شود و بیمارستان دولتی و دکترها اعصاب می کنند و جان مردم به خطر می افتد یک سیاست مدار پارتیزان تصمیم می گیرد شخصا قانون را اجرا کند . . .
یک دختر زیبا و جوان به نام میرابل به همراه خانواده اش در سرزمین جادویی و اسرار آمیزی در کوه های کلمبیا زندگی می کند همه اعضای خانواده میرابل از قدرت های خاص و شگفت انگیزی برخوردار هستند اما او تنها کسی است که هیچ قدرت جادویی ندارد . . .
فیلم روایت گر داستان جوانی به نام فابیتو است که در دهه 1980 میلادی در شهر پرآشوب ناپل ایتالیا رویای فیلم سازی را در سر می پروراند .
یک مجری که از برنامه پربیننده تلویزیونی به یک برنامه رادیویی تنزل پیدا کرده تماسی تهدید آمیز برای یک بمب گذاری را دریافت می کند و سعی می کند با استفاده از این فرصت اعتبارش را به عنوان یک مجری معروف دوباره برگرداند .
درباره ی خانواده ای است که به یک شهر کوچک نقل مکان می کنند و در این شهر آنها بیشتر در مورد خود خواهند دانست و یاد خواهند گرفت آنها خیلی زود اتفاقات ترسناکی را تجربه می کنند و با ارواحی روبرو می شوند که به نوعی به پدربزرگشان متصل هستند .
