aRadClubbb

جان مرداک تنها در هتلی غریب چشم باز می کند و پی می برد که دچار فراموشی شده و به دلیل تعدادی قتل عجیب و بی رحمانه تحت تعقیب پلیس است او در حالی که سعی دارد قطعات پازل گذشته ی گم شده اش را کنار هم بچیند خود را با یک دنیای خشن بی رحم موازی رو دررو می بیند که فرمانروای آن عده ای معروف به بیگانه‌ ها هستند افرادی که قادرند مردم را به خواب فرو برند و شکل و شمایل شهر و ساکنانش را تغییر دهند . . .

نمایشنامه معروف شکسپیر که در شهر ورونا و زمان مدرن روایت می‌شود امّا به همراه دیالوگ‌ های قدیمی و اصل خود .

یک مرد و زن جوان همدیگر را در ایستگاه قطار ملاقات می کنند و بعد عاشق یکدیگر می شوند و به وین سفر می کنند . . .

وقتی خانواده فرانک کسل به وسیله تبهکاران به قتل می رسند او بر علیه آنها اعلام جنگ کرده و خود را مجازات کننده آنها می نامد . . .

وقتی یک مامور سابق پلیس استرالیا به صحرا تبعید می شود تا توسط ملکه شیطانی کشته شود توسط قبیله ای از کودکان نجات داده می شود اما . . .

مکس مامور پلیس سابق اکنون یک مرد آواره تنهاست که در سرزمین های استرالیا که به بیابانی خشک تبدیل شده سفر می کند تنها هدف او زنده ماندن است تا اینکه به گروه کوچکی از مردم بی دفاع بر می خورد که توسط یک دسته موتور سوار مورد آزار و اذیت قرار می گیرند و تصمیم می گیرد به آن ها کمک کند . . .

زمان آينده نايت رايدر سردسته ی روان پريش گروهی موتور سيکلت سوار هنگام تعقيب پليس تصادف می کند و کشته می شود مکس راکاتانسکی مأمور کارآمد پليس با ترغيب رئيسش مکافی از استعفا منصرف می شود و با رفيقش جيم گوس کارشان را شروع می کنند . .