aRadClubbb

در سئول معشوقه الکلی یک تبهکار عاشق مردی دیگر می شود . . .

زن انگلیسی جوانی برای ساخت فیلم مستندی درباره استقلال هند راهی این کشور می شود و در این بین با 5 مرد جوان همراه می شود .

کیشن مردی مهم در دنیای مطبوعات با کژال زنی خانه دار که به همسر خود برای داشتن روابط مخفیانه مشکوک است ازدواج می کند پوجا” همسر تاجر بزرگ بین المللی پرم است سانجانا عاشق سانی عکاس وفادار پرم شده و با هم نامزد می شوند اما وقتی این سه زوج با هم برخورد می کنند همه چیز پیچیده می شود . . .

براکش پسر جوان و پر جنب و جوشی است که آرزوهای فراوانی دارد خانواده راکش دوست دارند او هم مانند پدر خود به اداره برود و استخدام شود تا آینده مطمئنی برای خود بسازد اما راکش هیچ علاقه ای به شغل پدرش ندارد او آرزو دارد تا آدم مهم و ثروتمندی شود او می خواهد کارهای بزرگی انجام دهد و آدم معتبری شود . . .

وقتی یک پدر به جرم عقب ماندگی باید دخترش را از دست بدهد ! وقتی که بهترین پدر دنیا را محکوم به عدم صلاحیت برای نگه داری دختری می کنند که هیچکس جز این پدر نمی تواند به خوبی مراقبش باشد وقتی بهترین پدر دنیا اسیر . . .

جان آدم کشی است که برای یکی از روسای مافیا به نام کاپیتان کار می کند پس از کشتن همه اعضای یک خانواده او با عواقب کار خود روبرو شده و این کار را کنار می گذارد او زندگی جدیدی را آغاز کرده و به همراه همسر باردار خود شالینی زندگی می کند اما . . .

این فیلم داستان دختری کر و لال و نابینا به نام میشل و معلمش است که پرتویی از نور را به دنیای سیاه و تاریک دختر می آورد .

ویر پراتاپ سینگ یک خلبان در نیروی هوایی هند است که روزی یک زن زیبای پاکستانی به نام زارا هیات خان را می بیند با وجود اینکه اکثر هندی ها میانه ای با پاکستانی ها ندارند ویر بعد از چند ملاقات اولیه عاشق زارا می شود اما بزودی در میابد که او نامزد یک پاکستانی ظالم و کج خلق است یکی از دوستان زارا به ویر می گوید که زارا هم حس مشابهی به او دارد و قصد دارد نامزدی اش را بهم بزند اما وقتی که ویر به دنبال زارا می آید اتفاقاتی غیر منتظره رخ می دهد و او به زندان می افتد بیست سال بعد ویر که هنوز پشت میله های زندان است می فهمد که قرار است پرونده اش دوباره به جریان بیفتد . . .

گروهی از موتور سواران به رهبری کبیر در شهر بمبئی دست به تعدادی سرقت می زنند مامور ویژه پلیس به همراه همکار خود به مقابله با این خلافکار می پردازند اما . . .

پس از مرگ ناگهانی پسرش روحیت در یک تصادف رانندگی دکتر رانویر ماهورتا از تنها دخترش ریتا بسیار مراقبت می کند ریتا در کالج با آریان برخورد کرده و عاشق او می شود او آریان را به صرف شام دعوت کرده و به خانواده اش معرفی می کند اما . . .