پسر بچه ای که در یک مدرسه ی مذهبی محل نگه داری کودکان بی سرپرست زندگی می کند با مطالعه ی ماجراهای سایمن جادوگر نام سایمن تمپلار را برای خود بر می گزیند سال ها بعد تمپلار ملقب به سینت یک سارق حرفه ای اطلاعات محرمانه است . . .
هری دالتون زمین شناس متخصص آتشفشان ها برای تحقیق به شهری نزدیک قله ی آتشفشان خاموش دانته می رود و از نشانه هایی در می یابد که آتشفشان هنوز فعال است شهردار شهر که مادری مجرد به نام ریچل واندو است حرف او را می پذیرد اما دیگر مسئولان به دلیل توریستی بودن منطقه حاضر نمی شوند مردم را به فرار از شهر وادارند . . .
مایکل جردن ستاره ی بسکتبال قهرمانی بازنشسته است که می خواهد توانایی اش را در بیس بال آزمایش کند اما در این زمینه اصلا موفق نیست در همین احوال دارو دسته ی شخصیت های کارتونی کمپانی برادران وارنر به سرپرستی باگزبانی را مهاجمان فضایی به نام نردلوک ها می ربایند و از جردن تقاضا می شود برای کمک به میدان بیاید . . .
یک مامور آمریکایی که اشتباها مورد اتهام خیانت کاری قرار گرفته است باید به تنهایی تلاش کند و بدون کمک سازمان جاسوس واقعی را بیابد . . .
ویک دیکینز خلبان نیروی هوایی هم راه با کمک خلبان جوانش رایلی هیل یک عملیات ظاهرا معمولی شبانه را انجام می دهند اما یکینز در واقع خائنی است که بمب افکن استیلت شان را به طرز خطرناکی در دره ی مرگ فرود می آورد تا دو کلاهک هسته ای آن را برباید و به تروریست هایی که می خواهند از دولت باج بگیرند بفروشد .
اندی پسربچه ایست که کلی اسباب بازی دارد و درمیان آنها وودی کلانتر را بیشتر دوست دارد و با او بازی می‌کند در دنیای اسباب بازی ها وودی از همه محبوب تر است در جشن تولد اندی او یک آدم فضایی به نام باز لایتیر هدیه می‌گیرد حالا اندی باز را بیشتر از همه اسباب بازی ها دوست دارد وودی در جمع اسباب بازی ها محبوبیت خود را از دست داده است و این امر باعث درگرفتن رقابتی شدید بین باز و وودی شده است . . .
برنده 1 جایزه اسکار
یک ژنرال روس که دست در دست مافیای این کشور دارد سلاحی سری موسوم به چشم طلایی را از سیستم ماهواره ی نظامی روسیه می دزدد ربایندگان چشم طلایی با استفاده از توانایی های این ابزار سعی در گرفتن باجی کلان از جهانیان را دارند تا این که جیمز باند به مصاف شان فرستاده می شود . . .
