یک وکیل جوان مشتاق و آرمان گرا از یکی از زندانی های آلکاتراز دفاع می کند که جرمش قتل یکی از هم بندی هایش می باشد این مرد بیش از سه سال را در سلول انفرادی گذرانده است . . .
دورگا سینگ زن فقیری است که دو پسر جوان به نام های آرجون و کاران دارد پدر این دو مردی ثروتمند بوده که به دست یکی از اقوامش به نام تاکور دورجان سینگ به قتل رسیده است ودورگا این موضوع را از فرزندانش مخفی می کرده تا اینکه . . .
در کشوری در آسيای جنوب شرقی يک نظامی نيمه ديوانه به نام ژنرال بيسون گروهی از آمريکايی ها را به گروگان گرفته است سه گروه در پي نفوذ به مقر اين ديکتاتور هستند : سرهنگ کاماندو ويليام گيل ، يک گروهان نظامی ، يک گروه تلويزيونی به سرپرستی قهرمان ورزش های رزمی چون لی که قصد گرفتن انتقام قتل پدرش را از ژنرال دارد و دو مامور اخراجی سازمان سيا که هر دو قهرمان ورزش های رزمی هستند . . .
دوست خوش خوش قلب اما به شدت احمق به نام های هری و لوید تصمیم دارند یک کیف پر پول را به صاحبش که دختری زیبا است بازگردانند آن دو در این راه کل کشور را زیر پا می گذارند و گرفتار دردسرهای مختلفی می شوند ولی آیا موفق می شوند کیف را به صاحبش برسانند ؟
آدم کشی حرفه ای به نام لئون در آپارتمانی در محله ی ایتالیایی های نیویورک زندگی می کند استانسفیلد مأمور فاسد پلیس تمام خانواده ی همسایه را می کشد و تنها دختر دوازده ساله شان ماتیلدا که برای خرید بیرون رفته جان سالم به در می برد ماتیلدا به لئون پناه می برد و خیلی زود این دو با یک دیگر دوست می شوند . . .
عمار و پرم دو رقیب عشقی هستند که هر دو یک دختر را دوست دارند با این حال سعی دارند او را از خطراتی که از سوی یک تبهکار شرور تهدیدش می کنند نجات دهند . . .
اندی دوفرین به اشتباه به جرم قتل همسر و معشوقه اش محاکمه و برای گذراندن دوران محکومیتش به زندان شاوشنک فرستاده می شود او در آغاز محکومیتش انسان منزوی و تنهایی است اما رفته رفته متوجه می شود که قدرتی در درون خود دارد که برای کسی قابل لمس و درک نیست و آن چیزی نیست جز امید پس تصمیم می گیرد که برای آزادی خود تلاش کند . . .
دو آدم کش به نام های وینسنت و جولز از طرف مارسلوس والاس مأموریت می یابند تا چمدانی را که دزیده شده از سارقان پس بگیرند و در جریان این عملیات به طرز معجزه آسایی نجات پیدا می کنند وینسنت مأمور می شود تا میا همسر والاس را به گردش ببرد اما میا بر اثر استفاده ی بیش از حد مواد مخدر به حال اغما می افتد و وینسنت با تلاش فراوان او را نجات می دهد اما . . .
می چندین بار تلفنی از ری متخصص تخریب می خواهد تا در کشتن لیون قاچاقچی کوبایی که پدر می را کشته به او کمک کند سرانجام وقتی می تصمیم می گیرد به تنهایی وارد عمل شود ری می پذیرد او را هم راهی کند اما . . .