تبهکاری به نام کوآلن و هم دستانش هواپیمایی حامل میلیون ها دلار اسکناس را می ربایند و محموله ی گران بها را به هواپیمای دیگری منتقل می کنند اما هواپیمای دوم آسیب می بیند و با چمدان های حامل اسکناس ها در کوهستان راکی سقوط می کند گیب واکر و دوستش هال تاکر از گروه نجات کوهنوردان پیام کمک تبهکاران را دریافت می کنند و به کمکشان می شتابند اما تبهکاران آن دو را گروگان می گیرند تا چمدان ها را به دست بیاورند .
سیلم ، ماساچوستس ، شب هالووین ، سال 1693 : سه خواهر جادوگر بد ذات به کمک کتاب جادوی شان نیروی جوانی را از جسم دخترکی بیرون می کشند تا جوان شوند اهالی دهکده این سه خواهر جادوگر را دار می زنند ولی آنان پیش از مرگ می گویند که اگر جوان با کره ای شمع سیاهی در خانه ی آنان روشن کند آنان دوباره به زندگی باز خواهند گشت .
جک اسلیتر مامور ویژه گروهی از افراد پلیس را از اطراف آسمان خراشی دور می کند و در پشت بام ساختمان با قاتلی به نام ریپر که پسر کوچک او را گروگان گرفته درگیر می شود کمی بعد معلوم می شود همه ی این ماجراها در یک فیلم به نام جک اسلیتر 3 جریان داشته که در سینمایی پرت به نمایش در آمده است . . .
راهول مالهوترا باید بدهی خانوادگی را پرداخت کند او همچنین وظیفه ی مراقبت از بچه های شلوغ خواهر متوفی اش را نیز بر عهده دارد راهول ، وایجایانتی را به عنوان کمک دستش استخدام می کند اما وایجایانتی که از خانه فراری است .
مسینا ، سیسیل ، دون پدرو و مردانش پیروزمندانه از جنگ باز می گردند دوستان نزدیک دون پدرو ، کلودیو ، بندیک و برادر ناتنی دون او را هم راهی می کنند بی یتریس ، خواهرزاده ی فرماندار مسینا و بندیک به هم قول می دهند که هرگز ازدواج نخواهند کرد او دون پدرو با توطئه چینی می کوشد این دو را دل باخته ی هم کند .
ماجرای پلیسی است که در مبازه با جنایت کاران در یک ماموریت به شدت زخمی می شود و امیدی به زنده ماندن او نیست که یک شرکت وابسته به پلیس اورا تبدیل به یک ربات پلیس می کند و وارد خیابان می کند تا با جنایت کاران مبارزه کند که او قسمتی از حافظه خود را بیاد میارد . . .
داستان فیلم در مورد رابطه ی نوجوانی سرکش به نام توبی وولف با پدر ناتنی خشن و الکلی اش است این فیلم بر اساس خاطرات نویسنده ای به نام توبیاس وولف ساخته شده است .
دیوید و دایانا زن و شوهر جوانی هستند که دل باخته ی یکدیگر هستند و دچار مشکلات مالی شده اند این دو به امید به دست آوردن پولی که نیاز دارند به لاس وگاس می روند اما به مقصود خود نمی رسند تا این که با مرد میانسال باوقاری آشنا می شوند که نامش جان گیج است و به زوج جوان پیشنهاد عجیبی می کند که . . .
فیل ، گزارشگر هواشناسی تلویزیونی اهل فیلاد لفیا با نارضایتی به شهر کوچکی می رود تا مراسم سالانه ی روز معروف دوم فوریه را پوشش دهد صبح روز بعد از خواب بیدار می شود و در می یابد که بار دیگر دوم فوریه است این اتفاق مرتبا در روزهای بعد هم رخ می دهد .